جمعه، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳,۰۳:۲۵
 

عکس و معنا - محسن بایرام نژاد

«معنا در عکس» یا به‌گفته‌ای صحیح‌تر، «یافتنِ معنایی معین برای عکس»، چالشی فریبنده در رسانه‌ی عکاسی‌ست که توهماتی را برای برخی از کاربرانِ رسانه، و شورِ خاصی را برای مردمِ عادیِ علاقه‌مند به عکاسی به‌وجود آورده است. اصرار بر تعیینِ یک معنای اختصاصی برای یک عکسِ خاص که توسط برخی از کاربرانِ عکاسی صورت می‌گیرد، و به‌خاطر مسائلِ ماهویِ رسانه شدنی نیست، معناتراش و مخاطبِ او را دل‌زده کرده و برای هر دوی شان اثراتِ سوء به‌دنبال دارد. انتظارِ بی‌فایده‌ی مردمِ عادیِ غیرمتخصص از «وجودِ معنای معین برای یک عکس» هم آن‌ها را به همین دل‌زدگی سوق می‌دهد. انتظارِ شاقی از عکسِ بی‌زبان است که گویی باید به‌سخن درآمده و از خود بگوید؛ گو اینکه عکس، داشته‌هایش را نمایش می‌دهد و همین (غالبا) نقصانِ توضیحیِ آن، خلاصه‌گویی‌اش، جذابیتِ همه‌گیر و طولانی مدتِ عکاسی را ساخته است. به‌جایِ دل‌زدگی، با توجهِ دقیق به دلایلِ مسببِ این خصوصه، مسائلِ جذابی شکوفا خواهد شد. آنجا که جای «معنای عکس» با «معنایِ اختصاصیِ ما برای عکس» به-درستی و دانسته تغییر بیابد، قوتِ‌قلب و آشناییِ صحیحِ ما با (وجهی از) عکاسی اتفاق خواهد افتاد.
 
مشغول ویرایش دوم‌بار کتابِ ترجمه‌شده‌ی اخیرم، عکاسی و سینما، هستم. موضوعِ جالبی مطرح شده که هر بار به آن برخورده‌ام، سرفصلی شده برای تفکراتِ جانبی‌ام. اول‌بار و در برخوردهای آتی‌ام با این بخش، از نویسنده‌ی کتاب تشکر کرده و هر بار گفت‌وگوی خوبی هم در بابِ عکاسی بین-مان شکل گرفته است. (بخشی از) جذابیتِ عکاسی را در این می‌بینم که دست روی هر نقطه که بگذاری، به‌خاطر تبصره‌ها و دربارگی‌های ماهوی‌اش، به مباحثِ دیگری هم سوق داده می‌شوی.

آن‌یس واردا، عکاس و فیلم‌سازِ بلژیکی، پیش از ساختِ نخستین فیلم‌اش، عکسی را در یکی از سواحلِ مصر گرفته که دهه‌ها فکر او را مشغول کرده است. عکسی از یک مردِ برهنه‌ی رو به دریا، پسربچه‌ای نشسته بر روی زمین و بزِ مرده‌ای در پیش‌زمینه‌ی تصویر. مضمونِ عکس مشخص نیست.

agnesvarda

(آن‌یس واردا، اولیس، ۱۹۵۴، عکس سیاه‌و‌سفید)

معنا و چیستیِ این تک‌عکس، سال‌ها ذهنِ عکاس را مشغول کرده است. عکس، به‌گفته‌ی خودِ او، به نقطه‌ی عطفی در زندگی‌اش تبدیل شده و او را به فیلم‌سازی سوق داده است. به‌قولِ او، حتما معنای خاصی دارد که این همه (برای او) تاثیر گذاشته است.

واردا، ۲۸ سال پس از زمانِ گرفتنِ عکس، هم‌چنان درگیرِ عکس، فیلمِ مستندی را (اولیس، ۱۹۸۲) درباره‌اش ساخته است.

نخست از نقشِ این تک‌عکس در زندگیِ شخصی‌اش می‌گوید. سپس عکس را به‌عنوان سندی متعلق به گذشته، دارای کاراکترِ اختصاصی، مطرح می‌کند. رویدادهای اتفاق‌افتاده در جهان را، در آن سالِ گرفته‌شدنِ عکس، بررسی می‌کند که هیچ کدام ربطی به عکس ندارند. به‌سراغِ مردِ جوانِ برهنه در عکس رفته و با او گفت‌و‌گو می‌کند؛ آن‌وقت مُدل بوده و حالا یکی از مدیرانِ هنریِ مجله‌ی اِل است – او علاقه‌ای به یادآوریِ گذشته ندارد. به‌سراغِ پسربچه، اولیس، می‌رود که حالا در پاریس کتاب‌فروشی دارد؛ چیزی را به‌یاد نمی‌آورد و تنها اشاره می‌کند که «[عکس] چیزی میانِ واقعیت و خیال است.» واردا، عکس را به یک بز هم نشان می‌دهد که بز، عکس را می‌خورد! واردای حیران، به تفسیرِ اسطوره‌شناسیِ یونان و نامِ اولیس روی می‌آورد که جریان، خسته‌کننده و بی‌ربط، کش می‌یابد. مادرِ اولیس به‌تصویر کشیده‌شده و درباره‌ی پسرش، که اولیس هم نامِ مستعارِ اوست، می‌گوید.

واردا، به‌نظرِ من، فیلمی را ساخته که بگوید تلاش برای یافتنِ معنا و مضمونِ حقیقیِ هر چیزی، حتی یک عکس، بی‌ثمر خواهد بود. نویسنده‌ی کتاب هم به نتیجه‌گیری رسیده که «خاطره، حتی باوجود سندِ آشکارِ عکسی، همواره امکان بازگو شدن یا یادآوری را ندارد.»

عکس به‌قولِ زیکفریت کراکائر، به‌خاطرِ خصوصیاتِ ماهویِ عکاسی، شاید حتی وظیفه دارد که ما را از حقیقت دور بکند. «عکس در هنگام نمایشِ سوژه، ما را در آن نمای جزئی محصور می‌کند.»

آن‌یس واردا، در ‌‌نهایت و به‌شکلی اقراری، از نبودِ معنای قابلِ‌لمس برای عکس می‌گوید. من که موافق نیستم. عکس، برخلافِ نظرِ او، نه یکی که معانیِ قابلِ‌لمسِ بسیاری دارد. معنای عکس برای مردِ جوان، شرم و اندیشه‌های شخصی‌اش در بازنگریِ گذشته‌اش است. پسربچه و واردا هم، همچون تک‌تکِ بیننده‌ها، تفاسیر و معانیِ اختصاصی‌ای برای عکس (و هر عکسی) خواهند داشت. عکس برای بز هم، بهتر از همه، معنای خوردنی دارد!

عکس، جدا از دربارگی‌اش که با نوشته‌ای مستند در زیرِ آن (۱) به معنایی همه‌گیر خواهد رسید، نشانه‌هایی را نمایش داده که قابلِ تفسیر است. عکس به‌نظرِ من اگر شاملِ یک معنا و آن معنای حقیقی می‌بود، این همه شیدایی را در این همه سال، موجب نمی‌شد.

توضیح:

۱ - به‌باورِ ژان-لوک گودار، کارگردانِ شهیرِ فرانسوی، «عکس از طریقِ کلامِ نوشته‌شده در زیرِ آن سخن می‌گوید.»

 

برگرفته : وبلاگ محسن بایرام نژاد 

تارنمای عکاسی از ایران
۱ آبان ۱۳۹۱ ۰۰:۱۷
شماره : ۴۵

اظهار نظر


نام فرستنده:
پست الکترونیک: *
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این صفحه متعلق به "تارنمای عکاسی از ایران" می باشد. استفاده از عکس ها و مطالب، تنها با ذکر نام مولف و عنوان این تارنما بلامانع است. Copyright ©2014 PHOTOGRAPHYOFIRAN.COM . All Rights Reserved .