جمعه، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳,۰۳:۴۰
 

مجید سعیدی از عکاسی در افغانستان می گوید

تارنمای عکاسی از ایران . این یکی‌دو سال اخیر برای «مجید سعیدی» سال‌های پُر از جایزه و تقدیر بوده است. او چند سالی است که در افغانستان زندگی و عکاسی می‌کند. عکس‌های او از یک کودک افغانی در سال 2010 برنده جایزه یونیسف شد.

همچنین خرداد ماه امسال او جایزه عکس خبری جان‌اف کندی را از آن خود کرد. در ادامه در روز‌های گذشته نام او میان برگزیدگان جایزه«ورلد پرس» آمد. او برای مجموعه عکس‌هایش با عنوان « زندگی در جنگ» از افغانستان برنده جایزه دوم بخش مسائل معاصر شد. پیش از سعیدی عکاسانی همچون رضا دقتی، آلفرد یعقوب‌زاده، سیف‌الله صمدیان و ... یا از برندگان این جایزه بوده‌اند یا مورد تقدیر قرار گرفته‌اند. می‌توان گفت مسابقه بنیاد ورلدپرس معتبر‌ترین جایزه‌ای است که در زمینه عکاسی مستند برگزار می‌شود. در همین دوره آخر نیز «ابراهیم نوروزی» عکاس ایرانی دیگری است که نام او میان برگزیدگان به چشم می‌خورد.

همه این‌ها بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو با مجید سعیدی درباره عکس‌هایش، زندگی در افغانستان، جایزه ورلدپرس و... .

‌چند سالی می‌شود که در افغانستان مشغول عکاسی هستید. سال 2010 هم عکس‌هایتان از یک کودک افغانی برنده جایزه یونیسف شد. چه شد که افغانستان را برای عکاسی انتخاب کردید و چند سال است که در افغانستان عکاسی می‌کنید؟ چرا روی این کشور برای عکاسی متمرکز شدید؟
من از سال ۲۰۰۹ کشور افغانستان را برای زندگی و کار انتخاب کردم و الان حدود چهار سال است که در این کشور زندگی می‌کنم.
به دلیل مشترکات زیاد فرهنگی ایران و افغانستان و علایق شخصی من به این مردم باعث شد تا در بین پنج کشور، افغانستان را انتخاب کنم. البته مشکلات کاری که در ایران با آن مواجه شدم نیز مزید بر علت شد تا نتوانم کارم را در ایران ادامه دهم. این شد که به کابل آمدم. اوایل سال ۲۰۰۹ بیشتر وقتم در افغانستان می‌گذشت، کمتر در کنار خانواده‌ام در ایران بودم ولی با گذشت دو، سه سال ترجیحم این است که در ایران باشم. طبیعی است که انسان هر قدر هم در مملکت خود دچار مشکلات شود بازهم زندگی در آن برایش دلپذیر است.
در مورد عکسی که از آن نام بردید در سال ۲۰۱۰ من در صلیب‌سرخ جهانی در حال تهیه گزارش بودم که کودکی را دیدم از ناحیه دو دست دچار قطع عضو شده بود و در حال آزمایش برای گرفتن دست پلاستیکی بود. چرایی این موضوع که چطور یک کودک در ابتدای زندگی خود باید این همه درد و زجر را تحمل کند فکرم را مشغول کرد و باعث پرداختن به این موضوع شد.
‌آیا به عنوان عکاس آزاد در افغانستان حضور پیدا کردید یا از ابتدا برای رسانه خاصی عکاسی می‌کردید؟
من در زمانی که در ایران عکاسی می‌کردم مدت هفت سال با آژانس گتی ایمیجز آمریکا همکاری می‌کردم که بعدا این همکاری به کشور افغانستان کشیده شد و به صورت دائم برای این آژانس آمریکایی همکاری داشتم. در حال حاضر به دلیل انتشار کتابم به صورت عکاس آزاد برای خودم کار می‌کنم و در نهایت تا یک سال دیگر کارم در این کشور تمام خواهد شد.
‌ مسئله ممنوعیت تصویر چقدر در جامعه امروز افغانستان پابرجا است؟ در عکس‌هایی که از شما در سایت «ورلد پرس» دیده می‌شود، فقط در یکی از عکس‌ها زنان به تنهایی و البته زیر برقع حضور دارند. یک عکاس در امروز افغانستان چقدر با این ممنوعیت ایدئولوژیک و عرفی روبه‌رو می‌شود؟
در افغانستان ممنوعیت تصویر از لحاظ قانونی اصلا وجود ندارد و اگر هم داشته باشد خیلی محدود و کم است. پیشتر از این هیچ دری در افغانستان برای عکس و دوربین بسته نبود ولی به مرور و به واسطه تغییرات فرهنگی در جامعه و ارتقای سواد و آگاهی محدودیت‌های کمی برای این حرفه قائل شده‌اند.
دیگر محدودیتی که برای عکس و عکاسی در افغانستان هست فرهنگ و مذهب است. بیشتر افغان‌ها به‌خاطر مسائل مذهبی و فرهنگی اجازه ورود به حریم خصوصی خود را به هیچ‌کس نمی‌دهند و این یکی از علت‌هایی است که بسیاری از زنان را با پوشش برقع در عکس‌ها می‌بینید. برخی از افغان‌ها اعتقاد به آزادی و دموکراسی دارند اما ترجیح می‌دهند این آزادی از خانه همسایه خود شروع شود.
‌آیا ایرانی و فارسی‌زبان بودن شما باعث می‌شود که از یک عکاس اروپایی در افغانستان چند گام جلو‌تر باشید؟
قطعا این یکی از دلایل موفقیت من است. چون من با آن‌ها زبان و فرهنگ مشترک دارم و نسبت به عکاسان غربی دارای جرات بیشتری بوده و هستم، پس قطعا در کارم موفق‌ترم. چون به راحتی در هر جا و هر مکانی که بخواهم حضور پیدا می‌کنم و البته در برخی موارد عکاسان اروپایی به‌خاطر قدرت پول و رسانه خود پیشتر و جلوتر از من بوده‌اند. اما درنهایت تمام این مسائل خیلی در مقابل دید یک عکاس به اطرافش تاثیر ندارد.
‌ معمول است که بین عکس هنری با عکس خبری تفاوت گذاشته می‌شود. ساده این‌که عکس خبری را از ملزومات ژورنالیسم محسوب می‌کنند و به عنوان یک عکس هنری به آن نگاه نمی‌شود. شما به چنین مرزبندی‌ای اعتقاد دارید؟
البته بخشی از سوال شما درست است که مرزبندی در عکاسی و در اشل بزرگ‌تر در هنر وجود دارد و این یک امر طبیعی است. در گذشته این مرز‌بندی بسیار به چشم می‌آمد و عکاسان خبری فاقد نگاه هنری بودند و صرفا به عکس و عکاسی خبری و مستند به‌عنوان اطلاع‌رسانی نگاه می‌کردند. ولی امروزه چنین نیست. تقریبا تمامی عکاسان مولف شناخته می‌شوند و آن‌هایی در جهان برتر هستند که نگاهشان کاملا خلاقانه باشد و ایده خاصی را دنبال کنند. در دنیای امروز این یک اصل شده است. من به مجموعه خودم کاری ندارم ولی به‌طور مثال می‌توان مجموعه دوم پرتره آقای نوروزی را که امسال در این فستیوال بود بررسی کرد. این تصاویر کاملا برگرفته از ایده و خلاقیت عکاس است. حتی برای بک‌گراند آن‌ها نیز فکر شده است.
پس نمی‌توان گفت که این مرزبندی خیلی در دنیای امروز معنی دارد. امروزه آثار عکاسان بزرگ خبری و مستند در حراج‌های هنری در حال چکش خوردن است و این باز نشان می‌دهد که عکس، عکس است و هیچ فرقی ندارد که هنری یا خبری باشد.
‌ وضعیت عکاسی خبری در ایران را چگونه می‌بینید؟ در این سال‌ها عکاسانی را دیده‌ایم که از حوزه عکاسی خبری به سوی گالری‌ها و عکاسی هنری رفته‌اند. در مورد خود شما این‌که در خارج از ایران فعال هستید آیا به دلیل محدودیت‌های عکاسی خبری در ایران است یا در شرایط معمول هم برای این‌که حضور بین‌المللی پررنگ‌تری داشته باشید کار در خارج از کشور را انتخاب می‌کردید؟
پدیده حضور عکاسان مستند و خبری در گالری چیز تازه‌ای در دنیا نیست ولی به هر حال در کشور ما امری جدید محسوب می‌شود. در تمام دنیا گالری‌ها حوزه کاری خود را مشخص کرده‌اند. یعنی یک گالری صرفا کار هنری می‌گذارد و گالری دیگر مستند یا شاخه‌ای دیگر. این یک امر طبیعی است. در ایران هم گالری 6 در تهران فقط نمایشگاه مستند برگزار می‌کند. این که محدودیت در کشور ما هست شکی نیست. همیشه هر جایی که محدودیت وجود داشته خلاقیت ظهور کرده است. در حال حاضر در مطبوعات ایران مشکلات زیادی اعم از سانسور و محدودیت است اما مطبوعات و عکاسان با خلاقیت آن را برطرف کرده و آثار بهتری را خلق می‌کنند. تاکنون این محدودیت برای من و دوستان من بهتر بوده تا بیشتر از فکر و ایده استفاده کنیم.
‌معمول است که این سوال کلیشه‌ای را از عکاسان خبری می‌پرسند. عکاسان خبری بیشتر اوقات در مناطق بحران‌زده حضور دارند. اگر هنگام عکاسی آن‌که در مقابل دوربین است احتیاج، به کمک داشته باشد، عکاسی را رها می‌کنید به کار کمک مشغول می‌شوید یا یک عکاس خبری نباید هیچ‌گاه شغل و دلیل حضور خود را فراموش کند؟
تا حالا کسی از من کمک نخواسته که بی‌توجه از آن بگذرم و کار خود را ارجح بدانم. اصولا کمک را انتخاب می‌کنم. اما به‌طور کلی این سوال کاملا اشتباه است چراکه وقتی شخصی در حال شلیک به دیگری است و شما پشت ویزور خود هستید کمکی از دست شما ساخته نیست. اصولا وقتی در جنگ حضور داریم کمک خاصی نمی‌توانیم بکنیم چون جان خود ما هم به اندازه دیگران در خطر است. باز هم نمی‌توان گفت که چه باید کرد و باید در همان زمان تصمیم گرفت.
‌ در یکی از عکس‌هایتان مردی در حال تنبیه کردن یک پسربچه است. آیا مرد از این‌که این کار را در مقابل دوربین انجام می‌داد خوشحال بود؟ آیا اعتراضی به حضور دوربین نداشت؟
من زمانی که وارد این کلاس شدم روز امتحان بود و روز امتحان معمولا با تنبلی شدید همراه است. آن روز هم همین‌طور بود. حقیقتا من از حس معلم خبری نداشتم. فقط خیلی طبیعی این کار را انجام می‌داد. انگار کسی من را نمی‌دید، شاگردان به فکر امتحان بودند و معلم هم در فکر تنبیه بود.
‌ کار در مناطق جنگ‌زده و پر از بحران همیشه برای روزنامه‌نگاران و عکاسان خطرناک بوده است، در افغانستان چقدر با خطر‌ها روبه‌رو شده‌اید؟
ببینید همیشه همه جا خطرناک است حتی در خیابان‌های نیویورک. پس من هیچ جایی را خطرناک نمی‌دانم و معتقد هستم اگر قرار باشد زمانی اتفاقی برایم بیفتد، می‌افتد و فرقی در مکانش ندارد. به‌ هر حال در افغانستان جنگ است و اتفاقات خوشایند و ناراحت‌کننده زیاد می‌افتد.
من زمانی به شهر قندهار رفتم. می‌دانید که این شهر تقریبا زیر نفوذ طالبان بوده و هست. من منتظر ماشین بودم که به کابل برگردم. هفت دقیقه به ماشین کنار هتلم تکیه دادم و زیر سایه‌اش نشستم تا ماشین برسد. ماشین من رسید و من سوار شدم. حدود ۱۰ دقیقه از محل دور شدم که صدای انفجاری آمد. خب نمی‌توانستم برگردم چون در شهر کابل جلسه‌ای داشتم. وقتی به کابل رسیدم فهمیدم همان خودرو که بهش تکیه داده بودم حامل بمب جا‌سازی‌شده بوده و من هنوز زنده هستم.

گفتگو :باربد اعلایی        

برگرفته:روزنامه بهار

تارنمای عکاسی از ایران -
۶ اسفند ۱۳۹۱ ۰۰:۴۷
شماره : ۴۹۰

اظهار نظر


نام فرستنده:
پست الکترونیک: *
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این صفحه متعلق به "تارنمای عکاسی از ایران" می باشد. استفاده از عکس ها و مطالب، تنها با ذکر نام مولف و عنوان این تارنما بلامانع است. Copyright ©2014 PHOTOGRAPHYOFIRAN.COM . All Rights Reserved .