جمعه، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳,۰۴:۲۱
 

عکس مستند همیشه دروغ می‌گوید

تارنمای عکاسی از ایران - مسئله مجموعه فاطمی نه گفتن واقعیت و نه گفتن فرار از آن است. این معیاری است که خواسته یا ناخواسته، هر بار که به سراغ مجموعه ای که نام مستند بر خود دارد، گریبانگیرمان می‌شود.

اما در حقیقت مسئله این نیست. عکاسی مستند چه «تکلیف خود را به مثابه مستند» روشن کند، چه نه! چه آیرونیک باشد، چه اگزوتیک، چه تصویری حقیق از ایران و ایرانی به نمایش گذارد چه نه! چه به مثابه‌ی کبکی شکار شده باشد که بالاخره موضوعی را در مورد وضعیت ایران مطرح می‌کند! به هر صورت همیشه از یک قاعده کلی پیروی می‌کند که ما را در دام خود می‌اندازد: بیان حقیقت.

نه عکس مستند هرگز حقیقت را بیان نمی‌کند، بلکه بنا شده بر مجموعه روابط رتوریکی که حقیقت اطراف را برای ما برمی‌سازد (یا به عبارت ساده‌تر حقیقی بودن عکس را توجیه می‌کند)، این شأن را از فضایی خارج از محتوای تصویری عکس به آن اعطا می‌کند. به این ترتیب بیننده و منتقد را در چرخه‌ای عبث از ارزیابی چگونگی بیان این حقیقت گرفتار می‌کند.

پاسخ به هر یک از آری یا نه های بالا مصداق چنین گرفتاری است. چیزی که باید به خاطر داشت نوعی دیگر دیدن هستند، یعنی به مثابه شیوه‌ی بیانی است که از قاعده‌ی بیانی مشخصی پیروی می‌کند. جدا از این که چه نظام ایدئولوژیکی چنین فرایند گزینش پیچیده‌ای را سامان می‌دهد، توجه به این نکته مهم است که نادیده گرفتن رتوریک مستند به راحتی می‌تواند ما را از توجه به پیچیدگی‌های بیانی مستند دور کند. ساده‎‌انگاری و مقایسه‌ی مع‌الفارق عکاسی مستند با مفهوم حقیقت در زمره‌ی این خطر می‌گنجد.

اما عکس مستند در عمل دو کار می کند: ساده‌سازی و به چنگ انداختن یا شکار کردن. اگر فرض کنیم که آن‌چه در برابر دوربین عکاسی قرار می‌گیرد حقیقتی خارجی است ابزار دوربین نه به مثابه‌ی ثبت کننده‌ی حقیقت که به مثابه‌ی تور ماهی‌گیری عمل می‌کند که سوژه‌های خود را ابتدا در فرایندی غیر انتخابی شکار می کند و در نهایت به مقتضای شکارچی از میان شکارها گزینش صورت می‌گیرد. اما در این میان نه عکس ها حقیقت هستند و نه شکارچی عکاس. تنها اتفاقی که رخ می‌دهد عمل شکار است: از بسیاری از آن‌چه در بیرون قرار دارد بخشی به صورت اتفاقی یا با روشی مشخص در تور می‌افتد اما در مرحله‌ی بعد بر اساس قواعد مشخصی فرای دید شخصی عکاس، قواعدی که عکاسی مستند یا خبری حکم می‌کند گزینش انجام می‌شود. حتا زمانی که عکاس ادعا می‌کند که دید شخصی خود را به عکاسی مستند وارد می‌کند هنوز همان قواعد عمومی مستند در کار هستند که چگونگی شکار و گزینش را ممکن می‌سازند. چرا که خود این تصویر نیز که حقیقتی بریده بریده یا پیوستار بیرون از دوربین وجود دارد که عکاس تنها کافی است در مکان/زمان به حقیقت پیوستن‌شان حضور داشته باشد خود بخشی از قاعده‌ی پیش‌فرض فرض کردن حقیقتی برساخته است. این جاست که مفهوم ساده‌سازی در دو مرحله به بازی وارد می‌شود: اول، زمانی که عکاس با پیش‌فرض شکار حقیقت وارد هماورد عکاسی از آن می‌شود و دوم، آن زمان که عکاس (یا به بیان دقیق‌تر عامل عکاس: که از آژانس خبری، سلیقه‌ی عمومی یا جشنواره در نقطه‌ی مافوق مافوق عکاس آغاز می‌شود و از طریق عکاس قواعد گزینش را عملی می‌کند ولی هم‌چنان تصور استقلال فردی عکاس را هم‌چون صورتکی با خود به همراه دارد) برای دست پیدا به یک صورت بیانی قابل فهم و پذیرش دست به گزینش و دست‌کاری نهایی می‌زند.

تأکید بر دست‌کاری از این‌جاست که برخلاف تصور رایج در مورد عکاسی مستند، تنها عامل همیشه حاضر در این نوع عکاسی همان دست‌کاری است. نمونه عید نوروز در فرودگاه امام قیاسی مثالی بسیار کاربردی از همین مفهوم است که چطور می‌توان از طریق عکس مستند آن‌چه به مثابه حقیقت بیان می‌شود را انتقال داد. این سوال را این گونه نیز می‌توان مطرح کرد:آیا مسئله این است که تصویر حقیقی رخداد ذهنی فرودگاه امام را با انتخاب ساده‌ی بین یکی از این دو دسته زائران یا مسافران تایلند بیان کنیم؟ یا اینکه پیچیدگی آن‌چه خارج از دوربین قرار دارد فرای توان دوربین در بیان آن است لذا بنا به مقتضای وابستگی عکاسی مستند به حضور دوربین در مکان/زمان وقوع، به ناچار باید گزینش و ساده‌سازی انجام پذیرد؟!

تصویری که فاطمی از ایران می‌‌دهد از این قاعده مستثنا نیست. فاطمی به عنوان عامل عکاس و فرای دید شخصی از درون رتوریک عکاسی مستند ناچار است به شکار، و ساده سازی. اما این گناه او را پاک نمی‌کند: عکاسی مستند و عکاس مستقل در مقابل تن دادن مطلق به دستور زبان مستند یا تلاش برای دست یافتن به راهی برای فراتر رفتن از این قواعد دستوری.

مجموعه‌ی فاطمی گزیده‌گویی است از ایران که ناشیانه پیروی خود از جریان روزمره‌ی عکاسی مستند را آشکار می‌کند. شاهد آن‌که پیچیدگی زندگی روزمره‌ی امروز مردم ایران بسیار گسترده‌تر از آن است که بتوان آن را به ۶۷ قاب از حقیقت فروکاست.

یک نفر از پشت صدا می‌زند این نیز صدایی، تلاشی است برای خود: آری صدایی هست اما در میان دسته‌ی هم‌خوانان.

نقدی بر یک رویکرد، جامعه‌شناسی خودمانی

مجموعه عکس حسین فاطمی در آزانس عکس پانوس
مطالب مرتبط: برگرفته:عکسخانه

تارنمای عکاسی از ایران -
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ۲۲:۴۰
شماره : ۹۶۳

اظهار نظر


نام فرستنده:
پست الکترونیک: *
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این صفحه متعلق به "تارنمای عکاسی از ایران" می باشد. استفاده از عکس ها و مطالب، تنها با ذکر نام مولف و عنوان این تارنما بلامانع است. Copyright ©2014 PHOTOGRAPHYOFIRAN.COM . All Rights Reserved .