پنج شنبه، ۹ فروردین ۱۴۰۳,۲۲:۲۶
 

مهدی سروری: از خیر این لذت نمی‌توان گذشت

تارنمای عکاسی از ایران - هر سال با رسیدن فصل تابستان و ییلاق ایل‌ها، طبیعت ایران شاهد حرکت مردمی است که رنگ‌های زیبای زندگی‌شان، نگاه مردم شهرنشین خسته از دود و ترافیک و سر و صدا را به خود جلب می‌کند. ثبت این زندگی در قاب دوربین، یکی از محبوب‌ترین فعالیت عکاسان است.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، عکس‌هایی که از عشایر گرفته می‌شود به‌خاطر نوع زندگی آن‌ها و تفاوتی که با مردم شهرنشین دارند، همواره مورد توجه علاقه‌مندان به عکاسی بوده است. برخی عکاسان هر سال با فرارسیدن فصل کوچ عشایر، راهی مناطق کوچ آن‌ها می‌شوند و عکاسی می‌کنند. با این حال به نظر می‌رسد سختی‌های دسترسی به عشایر، نداشتن دانش درست از زندگی آن‌ها، این حوزه را با مشکلاتی مواجه کرده است.

 

مهدی سروری - مدیر پایگاه عکس چیلیک - که تابستان امسال با ترتیب دادن یک تور عکاسی امکان حضور عکاسان جوان را در کنار عشایر ایل شاهسون فراهم کرد، درباره‌ی عکاسی از عشایر، زیبایی‌ها، لذت‌ها، مشکلات و آسیب‌های آن گفت.

چرا عکاسی از عشایر از پرمخاطب‌ترین و محبوب‌ترین موضوع‌های مورد توجه عکاسان است؟

آنچه در گذر زمان و شرایط، دستخوش تغییر نشده و کمتر در دسترس باشد، طالب بیشتری دارد. قواعد شهرنشینی و ضوابط زندگی در دوران مدنیت، چنان افراد را در شرایط‌ شان تنیده که حس تجربه‌ی نوع متفاوتی از زندگی مثل زندگی عشایر می‌تواند جذاب و دل‌انگیز باشد. حسی که برای نگاه عام مردم تا این حد عالی باشد، برای چشمان ظریف و ژرف‌اندیش عکاس، تجربه‌ای فوق‌العاده به‌شمار می‌رود. حضور در این موقعیت یک امکان است که کمتر هوشمندی با انجام محاسبات، از خیر تجربه و لذتش می‌گذرد.

 

عکس از فاطمه سادات حجازی

مهم‌ترین کاربردهای عکاسی از عشایر در کشور ما چیست؟

عکس‌هایی با مضامین زندگی عشایر در کشور ما اغلب جنبه‌ی تزیینی پیدا کرده‌اند و موارد بهره‌برداری از آن‌ها در شأن و جایگاه صحیح قرار نگرفته است. این اعترافی است که عکاسان باتجربه در عرصه‌ی این میدان هم می‌توانند با دردی عمیق آن را بیان کنند. جاهایی مثل دیوار هتل‌ها و لابه‌لای صفحات سررسیدها و شبیه‌سازی آتلیه‌های عکس و محیط‌هایی از این قبیل، بدیهی‌ترین و رایج‌ترین موقعیت‌های به‌کارگیری این آثار است، نه نهایت امکان بهره‌مندی و کاربری آن.

مستندسازی این رویه و این فرهنگ می‌تواند مانند یک شناسنامه برای یک کودک عمل کند و هویتی متکی بر تاریخ و فرهنگ را به او ببخشد تا جایگاه حقیقی عکس‌هایی که از قومیت‌های گوناگون عشایر و سبک‌های کار و تلاش و معیشت‌شان ثبت می‌شود، بتواند در یک موسسه پژوهش‌محور، بانکی مدون از هزاران شیوه و روش متفاوت در سبک زندگی عشایر و ویژگی آن‌ها را برای دیگران به یادگار بگذارد.

آیا سفارش‌دهندگانی برای عکاسی از عشایر مناطق گوناگون هستند؟

گمان نمی‌کنم سفارش‌دهنده برای ثبت، وجود خارجی داشته باشد، ولی ارتباطات غیراصولی و وسیع میان لایه‌های متقاضی تا تولیدکننده حاکم است و حتی اگر نیازی هم باشد توسط عده‌ای محدود برآورده می‌شود؛ آن هم نه از تولید به‌روز عکاسی که از بایگانی دیروز عکاسان که حاوی اطلاعاتی ناصحیح از فرهنگ امروز و شکل زیست‌بومی عشایر است.

دلیل اصلی محدودیت کار در این حوزه شاید در همین عدم تقاضای وسیع و تولید فراوان باشد. متأسفانه عرصه‌ی عکاسی از عشایر در دسترس عده‌ای محدود است که در برهه‌ای از زمان به این موضوع پرداخته‌اند. واضح است که تربیت نکردن و وسعت نبخشیدن به عکاسی و پذیرش عکاسان در این حوزه، خسارت‌های مستندسازی شئون زندگی از عشایر را خیلی جدی‌تر می‌کند و رفته‌رفته ناچاریم به آنچه همان تعداد محدود تولید کرده‌اند، بسنده کنیم.

 

  

عکس از مریم خداوردی

عکاسی که می‌خواهد از عشایر عکاسی کند چقدر باید با دانش و فرهنگ این مردم آشنا باشد؟

عکاسی که اراده می‌کند دوربین را از زمین بردارد و به ماهیت و موجودیت موضوعی بپردازد، باید به دانش فنی عکاسی مجهز شود و این یعنی آغاز کار. عکاسی که عزم عکاسی از هر سوژه‌ای را دارد باید نسبت به شناخت آن، سطح مطلوبی از دانش، آگاهی و اطلاعات پیرامون آن هدف را داشته باشد. شما عکاس تبلیغات و یا موضوعی مستند هم باشید همین قانون صادق است و عکاس معماری و حیات‌وحش هم باشید، همین‌طور است. اصلا لایه‌های صحیح پردازش همین اطلاعات است که به نگاه عکاس کمک می‌کند تا در مواجهه با موضوع، دست به انواع انتخاب‌ها بزند و به عکس برسد.

وجود کارشناس عکاسی در گروه عکاسان و حضور فردی از عشایر منطقه به‌عنوان راه‌بلد فرهنگ و ارتباط با اهالی همیشه برای حضور عکاس و تعریف این شخصیت بین خانوارهای عشایری مفید و موثر بوده است.

عکاس شاخصی که در این زمینه با نگاهی تخصصی کار کرده باشد، می‌شناسید؟

امروزه با آسان شدن مسیر سخت و شکننده‌ی دیروزی، این امکان برای بسیاری فراهم شده است تا با تجربه‌ای از عکس و عکاسی در انبوه قوم‌ها و ایلات عشایر کسب نام کنند، ولی شخصیتی مانند استاد نصرالله کسرائیان یا مرحوم نیکول فریدنی به واقع در این عرصه چنان دقیق تلاش کردند که آثار و نگاه‌شان تا سال‌ها می‌تواند پشتوانه‌ای برای اهالی تحقیق و پژوهش در حوزه ایران‌شناسی، جامعه‌شناسی ایلات و عشایر قرار بگیرد.

 عکس از محمدرضا رحیمی

جوانانی که در کارگاه‌های اجرایی و تورهای عکاسی شما شرکت می‌کنند چگونه قبل از کارگاه عکاسی، با این فرهنگ آشنا می‌شوند؟

 

آموزش در برخی موارد این‌گونه نیست که عکاس پیش از وقوع واقعه، زمانی محدود را برای خود صرف کند و تجهیز شود. عکاسی از عشایر، زیرمجموعه‌ی عکاسی مستند از شاخه اجتماعی به‌شمار می‌رود و تجربه‌ی حضور در این گرایش عکاسی باید در علاقه‌مندان به این نوع نگاه و عکاسی به شکل پایه‌ای وجود داشته باشد. دیگر اطلاعات از قبیل فرهنگ و آداب و نوع تغذیه و خوراک محلی و پوشش سنتی و آداب جاری و مواردی از این دست نکاتی است که پیش از سفر و در حین گذر از مسیر مبدأ تا رسیدن به مقصد و موضوع در اختیار قرار می‌گیرد و تبادل این نکات به‌شکل کاملا مؤثر، تأثیر خود را در شکل‌گیری صورت و روح فایل عکس‌های تولیدشده همسفران آشکار می‌کند.

مهم‌ترین عناصری که در زندگی عشایر مورد توجه عکاسان قرار می‌گیرد، چیست و آن‌ها چگونه این عناصر و ویژگی‌ها را با عکس‌های‌شان منتقل می‌کنند؟

تعلقات و تضادها همواره در محور زندگی انسان، دستخوش نگاه پژوهشگران و جامعه‌شناسان بوده است. این‌که عشایر را در صورت عینی باید به دام و زمین و طبیعت وابسته دانست و در قالب پوششی بومی و رعایت آدابی ویژه در مسیر زندگی مانند بازی، آشپزی، کار، ازدواج، بارداری، جابجایی، همکاری، تربیت و ... معرفی کرد بخشی از تعلقات است و دخالت تکنولوژی که دلیل تسهیل در سایر امور و شئون زندگی می‌شود، در بخشی زیرمجموعه‌ی تضادها قرار می‌گیرد.

به‌عنوان مثال کوچ‌هایی که در طی زمان دیده می‌شد و به جابه‌جایی چندهزار رأس دام از یک طایفه و از نقطه‌ی به نقطه‌ای دیگر با پای پیاده در مدت روز تا چند هفته منجر می‌شد، امروزه به چند صد رأس دام تقلیل یافته و خودروهای باربری در این جابه‌جایی حداقل زمان را برای انتقال فراهم کرده‌اند. پرداختن به این دو نکته اغلب برای عکاسان در کنار عشایر جذاب و نقطه تمرکز نگاه و موضوع است.

عکس از نیلوفر زارعی 

یکی از مواردی که معمولا اساتید جامعه‌شناسی روی آن تأکید می‌کند، نحوه‌ی حضور عکاسان در چنین محیط‌هایی است. آن‌ها معتقدند این حضور نباید مزاحمتی برای روند زندگی عادی مردم ایجاد کند، در غیر این صورت عکس‌هایی که گرفته می‌شوند از سندیت لازم برخوردار نیستند؛ شما این موضوع را چگونه در تورهای‌تان رعایت می‌کنید؟

درست است. مجموعه کارگاه‌های عکاسی و تورهایی که برای علاقه‌مندان و دانشجویان برگزار می‌کنیم نسبت به موضوع و منطقه تعیین ظرفیت می‌شوند و در برخی موارد با حداقل نفر و در برخی موارد با ظرفیتی مناسب‌تر عزم سفر می‌کنیم و در هر دو این موارد، تنها ملاک ما امنیت و آرامش موضوع است که نباید دستخوش تغییر احوال شود، چون این تغییرات برای عکاسان هم خسارت‌بار است و جنس و نوع نگاه و موضوع و عکس را دگرگون می‌کند.

البته دیده شده، برخی با نوع دوربین به دست گرفتن نوپایانه و ورودهای بدون هماهنگی به حریم ایل و عشایر، از روح مهمان‌نوازی این مردم بهره‌برداری‌های سویی انجام می‌دهند و رعایت نکردن هنجارها در میان اقشار و قومیت‌ها بازخوردهای بسیار ناخوشایندی در اذهان در مواجهه‌های بعدی‌شان با عکاسان دارند. همچنین قشر عکاس به‌قدر کافی از نمایش‌ها و رفتارهای اهالی تلویزیون و مدیران فرهنگی در سطح جامعه آسیب دیده و نباید تن مجروح شخصیت عکاس با این قبیل خودزنی‌ها دچار آسیبی بیشتر و مضاعف شود.

شما برای ایجاد نگاهی مثبت و تغییر نگاه عشایر به عکاس چه کرده‌اید؟

همسایه‌شان شدیم؛ اصل احترام گذاشتن را در ارتباطات دو لایه از فرهنگی مستقل فراموش نکردیم. از آنچه خوردند خوردیم، از آنچه در کوله‌بارمان داشتیم خوراندیم و در ملاقات با اهالی هر خانواده عشایری، نقش عکاس خانواده را ایفا کردیم تا از این پذیرش و نوازش، به‌قدر یک برگ عکس از ما به ذهن و خاطرات خوش خانواده‌شان بسپارند.

عکس از میترا محمدی 

اغلب شرکت‌کنندگان در تورهای شما جوانان علاقه‌مند به عکاسی هستند؛ فکر می‌کنید پتانسیل و ظرفیت این نسل برای ثبت زندگی عشایر و سایر جلوه‌های زندگی اجتماعی مردم دیگر نقاط ایران در چه حدی است؟

متأسفانه با وجود این‌که گمان‌های بیرونی این‌گونه می‌بینند که دانشجویان رشته‌های عکاسی محوری‌ترین مخاطبان تورهای عکاسی و کارگاه‌های آموزشی ما هستند، ولی واقعیت تلخ گزارش‌های دریافتی، خلاف این نکته را حکایت می‌کنند. ما حتی بارها کارگاه‌هایی رایگان یا تورهای عکاسی با موضوع‌هایی بسیار ویژه برای دانشجویان عکاسی تدارک دیده‌ایم که نتایج آن با وجود ارتباط گسترده‌ای که همکاران ما با دانشجویان دارند، تأثرآور بوده است. البته فقط بخش کوچکی از این تمایل نداشتن برعهده‌ی دانشجو است و بخش عمده این قصور را باید در محیط دانشگاه و نگاه و تفکر اساتید و دلایل همکاری نکردن مدیران دانشگاهی با مراکز بیرونی جست‌وجو کرد.

آیا نسل آینده می‌تواند با دیدن عکس‌های این نسل، سندهای ارزشمند و مفیدی برای آگاهی، مطالعه و پژوهش در اختیار داشته باشد؟

نسل آینده در صورتی می تواند اسنادی ارزشمند تولید کند که راه برای نسل امروز عکاسان جوان هموار شود و عکاسان تربیت‌شده را در این مسیر بدرقه کنیم. ما در محیط دانشگاهی و فضاهای آموزشی‌مان اگر دانشجو و عکاسی را داریم که تعریف صحیحی از عکاسی دارد، مدیون نگاه سلامت اساتید آن‌ها هستیم. سخاوت دید و وسعت نظر در این حوزه اثرگذار و نتیجه‌بخش است و البته به همین نسبت شرایط معکوس را هم داریم. دقیقا به همین دلیل و همسویی نگاه و اندیشه صحیح برخی اساتید است که اندک دانشجویان حاضر در این گروه‌های عکاسی، انگیزه، تجربه و سابقه حضور به‌دست می‌آورند.

عکس از گلگونه نجفی 

در طول سال، تعداد زیادی از عکاسان به‌صورت انفرادی یا در قالب تورهای عکاسی به محل زندگی عشایر می‌روند و از زندگی و کار آن‌ها عکس می‌گیرند؛ با این حساب چگونه می‌توان در این زمینه به نگاه جدیدی رسید که مخاطب با عکس‌های متفاوتی روبه‌رو شود و قاب‌های تکراری را نبیند؟

باور ندارم که در طول سال، بسیاری از دانشجویان برای عکاسی از عشایر به محل زندگی عشایر می‌روند، چون این کار علاوه بر مسیر سخت و شرایط دشواری که در حوزه ارتباط گیری و پشتیبانی دارد، تنگناهای اقتصادی خاص خود را هم دارد. دانشجوی امروز از سویی با تزریق نشدن انگیزه از سوی دانشگاه مواجه است و از سوی دیگر با عکاسانی که در این مسیر یاری‌گر آن‌ها نیستند و موضوع عکاسی از عشایر را بر دانشجویان و علاقه‌مندان بسته نگاه داشته‌اند، مواجه هستند. همچنین هیچ ارزش‌گذاری ویژه‌ای از طرف دانشگاه برای کار روی چنین پروژه‌هایی تعریف نمی‌شود.

در مسیر برگزاری موضوع‌هایی که به کارگاهی عکاسی یا تور عکاسی منجر می‌شود، کدام تشکل و نهاد صنفی در حوزه عکاسی یاری‌گر و حمایت‌گر شما است؟

«پایگاه عکس چیلیک» یک رسانه‌ی مستقل است و این را عملکرد همکاران در طول آغاز به کار نهمین سال این رسانه اگر اثبات نکرده باشد، لااقل نشان داده است. بدون تردید بخش کارگاه و تورهای عکاسی هم زیرمجموعه‌ی همین تفکر مستقل است که تا به امروز توانسته با وجود ضعف‌ها و نقایصی که داشته است، مسیر سختی را از تنگ نظری‌ها و کج‌اندیشی‌ها و آسیب‌های اخلاقی پشت سر بگذارد و در آستانه هشتادمین تور عکاسی بایستد.

عکس از حسین عصاری آرانی 

از بداخلاقی‌ها گفتید. این احتمال را نمی‌دهید که شاید خطایی از سوی شما، آن‌ها را به بداخلاقی کشانده باشد؟

کار فرهنگی، تعریف و محیط متعهد رسانه، اقتضائات خود را دارد. حفظ استقلال یک واحد فرهنگی و عدم پذیرش پیشنهادهای ناثواب تحمیلی اگر خطا است، بفرمایید. اگر درخواست‌ها و فرمانبری‌های یک سویه، خطا نیست، پس چیست؟ ما بدون دریافت یک ریال در آخرین مراسم «10 روز با عکاسان» حضور داشتیم و با انبوهی از پیام‌های اعتراضی و انتقادی هم مواجه شدیم، ولی با این وجود نه درباره گزارش مالی این فعالیت که توسط ریاست انجمن گزارش شد، خبری منتشر کردیم و نه نیازی به دفاع از حضور و حرکت‌مان دیدیم. ما حتی انتقادها را آماده‌ی نشر کردیم، ولی با وجود مشورت‌های انجام گرفته حتی اقدام به نشر انتقادات پیرامون این برنامه نکردیم تا زمانش برسد، چون اعتقاد داریم بایستی از شکل گرفتن تشکل‌ها حمایت کنیم ولی باز هم متهم شدیم که میلیونی مبلغ گرفتیم و ...

شما قصد دارید با فایل‌هایی که در این سفرها تولید می‌کنید چه کنید؟

تا امروز برگزاری نمایشگاه‌های گروهی و ارائه‌ی آثار و نگاه عکاسان همسفر و همراه و جوان‌مان را دنبال کرده‌ایم و زمینه‌ساز حضور آن‌ها در جشنواره‌ها و رقابت‌های داخلی شده‌ایم و کتابی وزین با 100 قطعه عکس با عنوان «انتهای زمین» چاپ کردیم و این کار را ادامه خواهیم داد. باور داریم که جوانان سلامت و هنردوست ما جویای محیطی امن برای حفظ سلامت روحی و روانی‌شان هستند و درپی این‌که در محیط‌هایی این‌چنین بتوانند استعداد و توانمندی‌شان را بروز دهند.

در پایان اگر نکته‌ی ناگفته‌ای باقی مانده، بفرمایید.

متأسفانه تنگناهای صعب‌العبور در مسیر معیشت عکاسان امروز اغلب افراد این قشر را به زیر سایه‌ی توانمندان اقتصادی عرصه تجارت در تجهیزات عکاسی کشانده و این رابطه و رفتار بی هیچ نسبتی در دنیا از شأن هنر و هنرمند به دور است. ناتوانی‌های انسان را در مسیر کشف و ثبت و ارائه، اگر قرار باشد مادیات جبران کنند، به سرنوشتی دچار می‌شویم که در حال حاضر مبتلا به آن هستیم. این نکته به هیچ عنوان مخالف حمایت بخش خصوصی از هنر و هنرمند نیست، ولی این‌که دست کدامیک به سوی دیگری برای کمک و حمایت بلند شود، در مقابل آنچه تا به حال دیده و تجربه کرده‌ایم معکوس بوده است و این نگاه واژگون را در مدیران عرصه‌ی عکاسی‌مان به وضوح می‌توانیم ببینیم.

بد نیست عکاسان و سیاست‌گذاران و اعضای هیئت مدیره انجمن‌های عکاسی، قدر و قیمت نگاه چند صد نفر عکاس زیرمجموعه یک تشکل را به چند قطعه فلش مموری و باطری و حتی دوربین عکاسی و مبالغی ناچیز از اقتصاد کلان نفروشند و استقلال رفتاری و سلامت عملکرد را از بیش از 1200 عکاس جوان و علاقه‌مند و مستقلی بیاموزند که باور کنند به دور از شعارزدگی اگر به اخلاق و اخلاق مداران متوسل شویم، راهکارهایی شدنی برای کار هست.

برگرفته: ایسنا 

تارنمای عکاسی از ایران -
۳۱ مرداد ۱۳۹۴ ۲۲:۵۵
شماره : ۱۲۵۸

اظهار نظر


نام فرستنده:
پست الکترونیک: *  
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این صفحه متعلق به "تارنمای عکاسی از ایران" می باشد. استفاده از عکس ها و مطالب، تنها با ذکر نام مولف و عنوان این تارنما بلامانع است. Copyright ©2014 PHOTOGRAPHYOFIRAN.COM . All Rights Reserved .